می خواهم برگردم به روزهای کودکی ...
آن زمان ها که
پدر تنها قهرمان بود ...
عشــق ، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد ...
بالاترین نــقطه ى زمین ، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر خودم بودند ...
تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند ...
تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازی هایم بـود ...
و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود !! خدایا....
تو دوری یا من؟؟؟سرد است...
تو مرا تنگ در آغوش می گیری.تنت را بو میکشم
دستانت را می فشارم
هوا سرد است ... دلم می لرزد
اما
گرمای قلبت را حس میکنم
مست می شوم در ثانیه هایی که با عطر تنت نفس میکشم.
همه عمر شراب شیراز خواهی ماند
آنجا در آن دور دست ها هم نشست و بالاپوش بنفش را بخود می پیچم.
همراه لای لای صندلی، زمان را ورق خواهم زد بخند میزنم... لبخند می زنی برای همهی گذشته هاهم من... همهی خاطرات تو شد برای همه عمر
1. گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2. سعی کنیم بیشتر بخندیم.
3. تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
4. با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
5. گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
6. بیشتر دعا کنیم.
7. در داخل آسانسور و راه پله و... با آدمها صحبت کنیم.
8. هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
9. لذت عطسه کردن را حس کنیم.
10. قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
11. زیر دوش آواز بخوانیم.
12. سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم.
13. گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14. با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15. برای انجام کارهایی که ماه ها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم!
16. از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.
17. برای کارهایمان برنامهریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته شاید کار مشکلی باشد!
18. مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و... )برای خودمان جمعآوری کنیم.
19. در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
20. گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم.
21. گاهی از درخت بالا برویم.
22. احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
23. گاهی کمی پابرهنه راه برویم!
24. بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.
25. وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.
26. در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.
27. سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور دقیق گوش فرا دهیم.
28. رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم.
29. وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس کنیم.
30. زیر باران راه برویم.
31. کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم.
32. قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم.
33. چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.
34. اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.
35. هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
36. احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.
37. به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.
38. گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
39. تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.
40. از دانسته های خود، دیگران را نیز در استفاده از آنها شریک بدانیم. ممکن است فردا دیر باشد
شاد باش! دنیا پر از آفتاب است
غالباً در زندگی اتفاق هایی می افتد که واقعاً از اختیار ما خارج است. فعالیت شرکتی که ما در آن کار می کنیم محدودتر می شود و ما را کنار می گذارد، همسرمان از ما جدا می شود، یکی از اعضای خانواده بیمار می شود، یکی از نزدیکانمان می میرد و یا دولت جلو یکی از طرح های ما را می گیرد و ...
در چنین شرایطی است که حس می کنیم کاری از دستمان ساخته نیست و نمی توانیم بهبودی در وضع خود ایجاد کنیم.
وقتی راه تازه ای را امتحان می کنیم تمام توانایی های خود را به کار می گیریم و باز به هدف خود نمی رسیم، غالباً از این که به کوشش تازه ای دست بزنیم می ترسیم. چرا؟
علتش این است که از رنج گریزانیم! هیچ کس دلش نمی خواهد شکست بخورد. اغلب ما پس از چندبار تلاش و تقلا نومید می شویم و دست از کوشش می کشیم! و در این وقت است که شما خود را درمانده می پندارید. اما در اشتباهید. شما قادر به انجام کارهایی هستید که می توانید از همین امروز شروع کنید. توماس ادیسون می گفت: «من دلسرد نمی شوم زیرا هر اشتباهی که می کنم مرا یک قدم به جلو می راند.»
اغلب اوقات اشخاص به این دلیل می گویند قادر به انجام کاری نیستند که در گذشته کارهایی را انجام داده و نتیجه نگرفته اند. اما به خاطر داشته باشید که گذشته شما با آینده تان فرق دارد. کاری که دیروز کرده اید مهم نیست، بلکه کاری که هم اکنون انجام می دهید، دارای اهمیت است.
برای خود ارزش و احترام قائل باشید
اعتماد به نفس خیلی از شما به خاطر نظر و عقیده ای که دیگران نسبت به شما دارند، به راحتی تغییر می کند. یعنی اگر دیگران به شما احترام نگذارند و برای شما ارزش قایل نشوند و به هر شکلی نسبت به شما بی احترامی کنند، احساس بدی به شما دست می دهد و اعتماد به نفس خود را از دست می دهید. همه تنها همانقدر به شما احترام می گذارند که شما برای خود احترام قائلید.
مطمئن باشید که چشمان جست وجوگر دیگران، متوجه این نکته است که شما چقدر به نیازها، سلامتی و عواطف خود توجه دارید و به همان اندازه برای شما احترام قائل می شوند. چه نگاه های دقیقی! اگر شما با اشتهای لازم غذا نمی خورید، به سلامت جسمانی خود بی توجهید. اگر شما عصبی و ناراحت می شوید، به سلامت روحی خود بی توجهید. اگر کارتان را به تاخیر می اندازید و برنامه مشخصی ندارید، به وقت و عمر خود بی توجهید . اگر پولتان را درست خرج نمی کنید و برنامه مالی و اقتصادی درستی برای خود ندارید، برای سرمایه خود ارزش قائل نمی شوید. اگر شما در ظروف بد غذا می خورید ، برای خودتان ارزش و اهمیت قائل نیستید. دیگران، همه این چیزها را به وضوح می بینند و میزان احترامی را که باید برای شما قائل شوند، می سنجند و تعیین می کنند.
جهان بازتابی از خود ماست
رفتار دیگران با شما انعکاس رفتار شما با خودتان است. اگر شما نسبت به خود بی قید و بی توجهید و کوچکترین ارزش و احترامی برای خود قائل نیستید، باید به یقین منتظر باشید که به شما بی توجهی و بی احترامی شود. سلامت جسمی و روحی شما به خطربیفتد و آزار ببینید. برای خود احترام و ارزش فراوان قایل شوید و به نیازهای خود از جمله آرامش و استراحت توجه فراوان کنید.
خود را ما خطاب نکنید
چرا عقاید خود را از جانب دیگران می گویید؟ چرا برای بروز عقاید و نظرات و احساسات خود از واژه «ما» استفاده می کنید؟ شما که دستور زبان را آموخته اید! بیان نظرهای شخصی با واژه «ما » نوعی رفتار خودشکنانه است. یعنی :« من » به تنهایی کسی نیستم که حرفی برای گفتن داشته باشم! وقتی شخصی «من» خود را قبول ندارد و خود را به تنهایی یک تن کامل نمی پندارد، برای آنکه احساس کند پشتوانه ای دارد و دیگران هم او را قبول دارند، از واژه «ما» استفاده می کند. تکرار واژه (ما) به جای واژه (من ) اتکا به نفس و خودباوری را کاهش می دهد. چنین فردی در شرایط مختلف اجتماعی برای انجام اهداف خود به دنبال پشتوانه ما و من های دیگر می گردد تا «ما » از قدرت اجرایی لازم برخوردار شود. هرگز نگویید: ما می گوییم! ما رفته بودیم! ما بخوانیم! و ... همچنین از فعل جمع هم برای بیان کارهایی که خود انجام داده اید، استفاده نکنید. من خود را کامل احساس کنید. توانمند و مقتدر! گاهی هم عقاید خود را از جانب دیگران و افراد مهم بیان می کنید که این دیگر بدتر از بد است. مثلا می گویید: یکی گفته است، بزرگی معتقد است، سیستم اعتقاد دارد! ابوعلی سینا می گوید و ... اگر نظر خاصی دارید، آن را با جرأت و شهامت بیان کنید؛ از جانب شخص خودتان بگویید: من معتقدم ... به دنبال آن، می توانید نظر دیگران را که موافق نظر شماست، بیان کنید. اما مراقب باشید که بیان فوری نظر دیگران ، دلیل بر عدم تایید خود نباشد. وقتی نظر خود را می گویید به تکاپو نیفتید که عقیده دیگری را هم سریعا بیان کنید تا «من» شما تقویت شود. عقاید خودتان را فقط از جانب خودتان بگویید.
ما آنچه می شویم که می خواهیم و می توانیم آرزو هایمان را به کاینات مانند یک رستوران سفارش دهیم تا عالم به آن پاسخ بگوید و آن آرزو را برای ما بر آورده کند.در واقع راز ، بیانگر قانون جذب است که این قانون می گوید : " به هر چیزی فکر کنی به طرف تو جذب می شود" اگر چه این قانون به ظاهر شاید چیز عجیبی به نظر برسد اما اگر هر کدام از ما زندگی گذشته مان را نگاه کنیم ، به این که این قانون در زندگی ما بوده و ما بی آن که متوجه شویم از آن اسنفاده می کردیم ، پی خواهیم برد و شگفت زده خواهیم شد.... کوچک ترین مثال آن که بسیار زیاد در زندگی خیلی ها رخ داده این است که برای مثال دوستی را مدت زیادی است ملاقات نکرده ایم...اما چند روزی است که به او فکر می کنیم و در خیالمان تصور می کنیم که با او هستیم ، قدم می زنیم یا صحبت می کنیم..اتفاق جالبی که رخ می دهد این است که خبری از او می شنویم... یا او را به طور اتفاقی ملاقات می کنیم و یا نامه ای از او دریافت می کنیم و ....
مورد دیگر که به طور چشم گیر در زندگی خیلی از ما رخ می دهد این است که به خودمان می گوییم من در آینده می خواهم وارد این کار شوم یا این کار را انجام دهم یا در امتحان نمره ی خوبی را کسب کنم و در عین ناباوری به هر کدام از این آرزو هایی که داشتید رسیده اید ....اما به بعضی ها هم نرسیده اید...آیا اینکه شما به بعضی از خواسته هایتان نرسیده اید ، این قانون یعنی قانون جذب را نقض نمی کند.....در واقع اشتباه از طرف شماست و به این دلیل است که چهار مرحله اساسی قانون جذب یعنی طلب ، یقین به اجابت ، وانمود کردن و احساس اینکه طلب ات را گرفته ای و تشکر و سپاس را درست عمل نکرده ای.
راز = قانون جذب
قانون جذب می گوید : به هر چیزی که فکر می کنید ، آن چیز به سمت شما جذب می شود. شروع کار با فکر است. پس باید به شدت مواظب چیزهایی که روی آنها تمرکز می کنیم و به آنها توجه می کنیم باشیم .در واقع تمام چیزی هایی که در ذهن شما می گذرد را شما به سمت خودتان جذب می کنید. ساده ترین ذهنیتی که می توان از قانون جاذبه داشت ، این است که خودمان را به شکل یک آهن ربا فرض کنیم. و می دانید که می توانید چیز های دیگر را می توان با نیروی خودتان جذب کنید. نقش هر کسی به عنوان یک انسان ، پایبندی به افکارمان در مورد چیز هایی است که می خواهیم و باید در ذهنمان مشخص کنیم که چه چیزی می خواهیم و از این جا ما شروع به احضار یکی از بزرگترین قوانین کاینات می کنیم اون قانون جذب است. ما چیزی را که بیشتر به آن فکر می کنید جذب می کنید .
این اصل را می توان به صورت خلاصه در سه عبارت ساده بیان کرد:
1. افکار
2. تبدیل می شوند به
3. اجسام
چیزی که بیشتر مردم از آن اطلاع ندارند این است که هر فکر فرکانس خاص خودش را دارد. هر فکری یک فرکانس دارد. ما می توانیم یک فکر را اندازه بگیریم. به همین خاطر اگر یک فکر را بار ها و بار ها در ذهنتان بیاورید مثل خریدن ماشین آخرین مدل، تاسیس یک شرکت، پیدا کردن همسر دلخواهتان و غیره آن موقع شما دارید آن فرکانس را به صورت پیوسته منتشر می کنید. بیشتر مردم به این فکر می کنند که چه چیز هایی را نمی خواهند و تعجب میکنند که چرا برایشان بارها و بار ها رخ می دهد.
در واقع قانون جاذبه هیچ اهمیتی نمی دهد که شما چه چیزی را خوب و چه چیزی را بد به ذهنتان می آورید و این که شما آن چیر را می خواهید یا نمی خواهید. جاذبه به افکار شما پاسخ می دهد.
بنابراین اگر شما یک جا نشسته اید و به کوهی از بدهکاری ها نگاه می کنید، و احساس بسیار بدی دارید، این همان سیگنالی است که دارید به کاینات عرضه می دارید. و این چیزی است که بیشر بدست خواهید آورد در موقعی که در ذهنتان چیزی را نمی خواهید و در درونتان فریاد عقب راندن آن چیز را می زنید ، در واقع آن را عقب نمی رانید! بلکه آن را به سمت خود می کشید شما فکر آن چیزی را که نمی خواهید را فعال می کنید و حالا قانون جاذبه چیز هایی از همین قبیل را سر راه شما قرار می دهد
این فیلم راز نیروی جاذبه رو با ما در میون میذاره. نیروی جاذبه در زندگی مفهومش اینه که هر آنچه رو که بخواهیم به سمت خود جذب میکنیم و این خواستن، یک خواستن کلامی نیست بلکه ما با فکر کردن به هر موضوعی اون رو جذب میکنیم. در واقع در این فیلم نحوه تبدیل افکار به واقعیتهای فیزیکی توضیح داده میشه. به طور خلاصه ، افکار مثبت یا منفی نتیجه میدهند: احساسات مثبت یا منفی ، که نتیجه میدهند: رفتارهای مثبت یا منفی ، و از این نتیجه میشه: واکنشهای مثبت و منفی محیط در مقابل رفتار ما ، که در واقع همون نتیجه یا اتفاقاتِ مثبت یا منفی هستند.
پس اثبات میشه : افکار مثبت = اتفاقاتِ مُثبت! و همینطور افکار منفی = اتفاقات بد!
تبدیل افکار و خواستهها به اتفاقات، سه مرحله داره:
1. خواستن: خواستن به مفهوم فکر کردن به خواستهایه نه بیانِ اون. ما با فکر کردن به آرزوها یا ترسها اونها رو طلب میکنیم.
2. پاسخ: در این مرحله کائنات یا هستی با توجه به جهت فکر ما در صدد پاسخ بر میان و طوری شکل میگیرن که ما رو به سمت خواسته هدایت کنن. ما هرگز از چگونگی وقوع این پاسخ باخبر نمیشیم.
3. دریافت: مرحله تحقق خواسته است که در یک فاصله زمانی قابل قبول بعد از خواستن رخ میده و اولین شواهد اون ظاهر شدن شور و اشتیاق و عشق و انگیزه در فردیه که خواسته رو با خودش داره و این حس در واقع راهنما و هدایتکننده فرد به سمت خواستهاشه.
نکته مهم: این یک تفکر امیدوارانه ، تلقین یا دیوانگی خیالی نیست! در واقع باور ، یاور ماست. و علم کوانتوم هم ثابت کرده است که هرگز نمیتونیم جهانی رو بدون حضور ذهن و برداشتهای اون داشته باشیم. این راز رو میشه با الکتریسیته مقایسه کرد که هیچ کس معمولاً از ماهیتِ اون سر در نمیاره اما همه میدونن و دیدهان که با برق میشه غذا پُخت و بنابراین ازش بهره میگیرن. پس ما به ماهیت این راز هم کاری نداریم و تنها از اون برای کامیابی بهره می گیریم.
آلبرت اینشتین: «تخیل همه چیز است. تخیل پیشدرآمد تمام داشتههای ما در آینده است.»
توضیح دیگهای که در مورد راز قانون جاذبه باید گفت اینه که ، هرگز از کسی خواسته نشده که به کنترل یا هدایت تمام افکارشون بپردازن چون این کار به دیوانگی افراد منتهی میشه ، بلکه باید از خیل افکار متعددی که در طول زندگی به سُراغ ما میان ، همیشه افکاری رو که میپسندیم و مثبت هستن نگهداری کرده و باقی رو دور میریزیم. در واقع ما تجدید نظری در نحوه فکر کردن مداوم و ادامه افکاری که به سراغمون میان خواهیم داشت.
وینستون چرچیل: «شما جهان خود را میسازید همانگونه که در آن پیش میروید.»
از همین الان به چیزهایی فکر کنین که وجود ندارن ، مثلاً عشقی که میخواهین باشه ولی وجود نداره. اطمینان و ایمان داشته باشین که هستی پاسخی درخور با این خواسته خواهد داد. اگر تنها با اون چیزی که در ظاهر وجود داره و هستیم نگاه کنیم ، تنها چیزی هم که نصیبمون میشه همونه در حالی که میتونیم به چیزهایی فکر کنیم که در انتظارمون هستن و با این فکر اونها رو به سمت خودمون جذب کرده و در یافتنشون سرعت ایجاد کنیم. همینطور باید توجه داشته باشیم که مهم نیست این خواسته تا چه حد بزرگ و یا عملی باشه.
– زندگی چیست؟ زندگی یعنی، شروع از هیچ برای رسیدن به اوج، پس باید مراقبت کرد تا با سنگهای غفلت نلغزید و باید با دستگیره ی احتیاط حرکت
هرکدام از ما باید اصول و ارزشهایی داشته باشیم که به آنها بسیار مقیدیم. یکی از مهمترین قانونهای زندگی در تمثیل زیر بیان شده است:
1 - برای زندگی خود قوانینی در نظر بگیرید و سعی کنید از آنها سرپیچی نکنید. این قوانین را پس از مشورت با متخصصان و افرادی که تجربه یک زندگی موفق را داشته اند، تدوین کنید.
2 - از «خود»، «افرادی که در زندگی شما نقش دارند» و «محیط اطرافتان» شناخت کافی به دست آورید.
3 - به این نکته واقف باشید که شما سهم عمده ای در ساختن زندگی خود دارید. در بیشتر مواقع این شما هستید که می توانید از زندگی لذت ببرید یا آن را به کام خود تلخ کنید.
درباره خودم
![]() صمیم با سلام وتشکر از شما دوستان عزیزی که از این وبلاگ دیدن نمودین.باشد که توانسته باشم قدمی هر چند کوچک در راستای تغییر وتحولی مثبت برای رسیدن شماعزیزان به جایگاه واقعیتان که همانا موفقیت معنوی و مادی میباشد برداشته باشم.مابه این باور رسیده ایم که با استفاده از تکنولوژی فکر وقانون باورها می توانیم به تمام ناکامی های گذشته خود پایان داده و از نو تحولی بزرگ در خود ایجاد نموده و با یک تصمیم جدید تمام سیستم تفکر و باورهایمان را عوض کرده و به شخصیت جدیدی و در نهایت به دنیایی از اعتماد به نفس,سلامتی,نشاط لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :10
بازدید دیروز :4 مجموع بازدیدها : 6769 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
![]() |